یدالله صانعى
آن شب که «کمیل» با دوستان مسجدی و پایگاه بسیج به سمت خانه خداحافظی می کرد هرگز تصور نمی کرد «ندبه» جمعه شان این همه خون انگیز باشد! خانه که رسید همه بودند؛ پدر، مادر، خواهر و برادر و... فردا که شد اما... نه خانه ای مانده بود نه خانواده ای و حتی نه شهری! زلزله همه را مدفون کرده بود! بم که زلزله شد، گویا ایران لرزید، از مسئولان گرفته تا مردم همه به جنب و جوش افتادند. همه «بسیج » شدند.
«چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار»
بیش از 36 هزار نفر از اهالی بم و براوات، آفتاب جمعه 5 دی 82 را ندیدند و برای ابد آرمیدند!
جانشین فرمانده ناحیه مقاومت بسیج بم که خود نیز در آن حادثه دو برادر و چند تن ازنزدیکان دیگر خود را از دست داده است آن لحظات را به «صحرای محشر» تشبیه می کند که ناگهان صدایی مهیب برخاست و همه چیز را به هم ریخت. او می گوید: 3-4 ساعت قبل از آن زلزله وحشتناک 2 الی 3 بار زلزله شده بود از این رو بسیاری از مردم بیدار بودند و تعداد زیادی در مساجد و پای سجاده هنگام نماز صبح به دیار باقی رفتند.
به گفته وی در ساعات اولیه هرکس به دنبال این بود تا به نجات مجروحین و زندگان بپردازد و چون امکاناتی نبود اکثرا با پنجه و دستها خاکها را می کاویدند تا عزیزانشان را بیابند. بگونه ای تلاش می شد که از ناخن های افراد خون می چکید! وی به کمک های سراسر مردمی کشور اشاره کرده و می گوید: ملت به گونه ای درصحنه حاضر شدند که گویا عزیزان خود را از دست داده بودند . سرهنگ پاسدار ماشاء الله برائی نژاد از «سپاه بم» به عنوان اولین کسانی بودند که وارد عرصه امدادرسانی شدند و در یکی- دو ماه اول اگر کمک های سپاه نبود بسیاری از مشکلات حل ناشدنی باقی می ماند. وی با بیان اینکه سپاه و بسیج در این حادثه توسط رسانه ها مظلوم واقع شدند، اضافه می کند: مردم شهر منصف هستند و به این مطلب اذعان دارند که بخش عمده ای از کمک ها در نجات مجروحین و انتقال آنها به فرودگاه و همچنین دفن اجساد و اسکان و ... توسط سپاه و بسیج انجام شد.
پس از آن حادثه ناگوار و تدفین از دست رفته ها «مشکلات روحی - روانی» شاید مهمتر از سایر مشکلات بود. برائی نژاد در این باره می گوید: بعد از دفن اموات، مردم در یک حال بهت و شوک قرار داشتند و آرامش روان خود را از دست داده بودند که این موضوع به طور گسترده داشت بر شهر حاکم می شد، علاوه بر آن شایعات بسیاری هم پیچیده بود و واقعا مردم از لحاظ روحی در تنگنا بودند. به همین منظور بسیجیان با سرکشی از چادرها از آنها دلجویی می کردند و به آنها تسلی و دلداری می دادند و مشکلات مالی و معنوی مردم را به مسئولان منتقل می کردند و تا پایان سال 1382 از حدود 13 هزار چادر سرکشی به عمل آمد. علاوه برآن در بحث مسائل امنیتی مردم نگران سرقت اموال خود بودند که حضور بسیج در این عرصه هم به آنها آرامش می داد.» وی با اشاره به اینکه در آن هنگام 50 پایگاه مقاومت بسیج تحت5 حوزه در بم و براوات تشکیل شد، سایر فعالیت های بسیجیان را در مواجهه با آن بحران چنین برمی شمرد: کارکنان منطقه مقاومت بسیج کرمان با محله های شهر و وضعیت اقلیمی و خسارات وارده به بم آگاهی بیشتری داشتند. این امر به نهادها و سازمان های مسئول در تسهیل ارائه خدمات کمک شایان نمود.درهمان ساعات اولیه ستاد امداد راه اندازی شد و فرمانده بسیج منطقه کرمان مرحوم حاج آقا حسنی که در مسیر کمک رسانی زلزله زدگان در همان ایام به علت تصادف به رحمت خدا رفت زمینی بین کرمان و بم برای استقرار اردوگاه آسیب دیدگان و مردم در نظر گرفته شد. بسیج و سپاه 96 هزار چادر بین مردم توزیع کرد و تقریبا هر آنچه در انبار سپاه موجود بود بین مردم پخش شد. همچنین پست امداد و درمان بهداری مقاومت به درمان سرپایی مصدومان می پرداخت. توزیع 90 هزار کالای اساسی مانند یخچال، سیلندر گاز و بخاری که از توان هلال احمر خارج بود به عهده سپاه گذاشته شد. همچنین قرارگاه سازندگی به کمک بسیجیان برای احیای زمین های کشاورزی، واکسیناسیون دامها، ضدعفونی شهر و اعزام مشاورین بهداشتی به نقاط مختلف از سایر فعالیت های بسیج در آن دوران است که حدود 50 هزار نفر روز نیروی بسیج به کار گرفته شد.
وی با اشاره به وسعت خرابی ها و گستردگی شهر، آوار برداری را یکی از مشکلترین کارها عنوان می کند و اظهار می دارد: شهر به کلی تخریب شده بود و میلیونها تن آوار و نخاله ساختمانی در سطح شهر باقی مانده بود و باید به خارج از شهر منتقل می شد که با حضور سپاه این امر انجام شد. همچنین پس از این نیروهای بسیج به ساخت منازل مردم به کمک کمیته امداد شتافت و نیز به همت بسیج هزار زوج جوان بمی در جشنی مشترک به خانه بخت رفتند.
جانشین فرمانده مقاومت بسیج بم وضعیت فعلی پایگاه های بسیج بم را «خوب» ارزیابی می کند و از اتمام ساختمان ناحیه مقاومت بم در خردادماه سال آینده خبر می دهد. وی با تاکید بر استفاده از تجربیات بدست آمده خاطرنشان می کند:« بحرانها و خسارتها قابل پیش بینی نیست لذا می بایست مرکزی وجود داشته باشد تا در این گونه مواقع با کار حساب شده از خسارات و تلفات تاجایی که ممکن است کاسته شود.
برائی نژاد آمار ارائه شده درباره بازسازی 90درصدی ساختمانها را با آنچه در شهر نمود دارد متفاوت می داند و در بیان علت این امر می گوید:« در روزهای اول اختصاص بودجه برای ساخت هر خانه حدود 16 میلیون تومان در نظر گرفته شد و از آنجایی که ساخت منازل به مردم واگذار گردید و بسیاری از خانه ها بیش از 200 متر بود این مبلغ برای ساخت کفایت نکرده و ساختمانها زیادی نیمه کاره مانده است. افزون بر این بسیاری از افراد در ابتدا با شرایط روحی خاصی که داشتند دست به ساختن منزل نزدند ، اینک با تورم مواجه شدند و ساخت خانه برایشان مشکل شده است. همچنین تعدادی از افراد مشکلات دادگاهی دارند که پی گیر حل آنها هستند.» وی وجود آفتهای گیاهی را از دیگر نابسامانی های مردم بم بعد از گذشت 4 سال از زلزله عنوان می کند و می گوید:« با توجه به اینکه درآمد اصلی مردم از کشاورزی و بخصوص خرماست، باید در این زمینه فکر اساسی کرد چرا که آفتی به نام «زنجیره» درحال خشکاندن نخلها است و برداشتن یارانه کشاورزی در این مورد مشکل را مضاعف کرده است البته نماینده شهر و مسئولان قول پی گیری را داده اند.»
ساخت 7 هزار متر کتابخانه، بازسازی مساجد، مراکز فرهنگی و آموزشی، تعمیر زیارتگاه ها و ...از جمله اقداماتی است که در طی این سال ها برای مردم بم انجام شده است اما به گفته جانشین فرمانده بسیج بم «تسریع در لوله کشی های آب و شبکه برق نیز خواست اکثر مردم است.»
«بم» دیگر «بم» 4سال پیش نیست، دگرگون شده است ، محلات و خیابانها و ... همگی تغییر کرده اند. مردم بم دریافتند که همراه با شهر، خود را نیز باید «بازسازی» کنند و به قضای الهی رضایت دهند و گویا مردم بم خیلی زودتر از شهر بم ساخته شدند و روحیه از دست رفته خود را باز یافتند.